رمز ۴۰کیلو لاغری شهره لرستانی در یک سال چیست؟

لاغری شهره لرستانی

شهره لرستانی این سال‌ها علاوه بر نوشتن، شاخ غول را نیز شکسته است و در مدت یک سال، با ۴۰‌ کیلو اضافه‌وزن خداحافظی کرده است. او در این مصاحبه از مهم‌ترین انگیزه‌اش برای کاهش وزن صحبت کرده است.  در ادامه رمز و راز۴۰کیلو لاغری شهره لرستانی را خواهید خواند.

شهره صالحی لرستانی متولد ۱۳۴۵ خرم‌آباد بازیگر تئاتر و سینما و فیلمنامه‌نویس است.
تنها یک جا چاقی به کمکم آمد
تنها جایی که چاقی به دادم رسید پروژه «زیر درخت‌هلو» بود. این پروژه یکی از تجربه‌های کاری خوب و موفق من است که از تجربه آن بسیار خوشحالم. در کنار حمید جبلی، فاطمه معتمدآریا و ایرج طهماسب بازی کردن خیلی لذت داشت. تیم کار حرفه‌ای بود و این پروژه یکی از خاطره‌انگیزترین کارهای سینمایی من شد. شاید اگر آن روزها چاق نبودم به‌خوبی در این نقش نمی‌گنجیدم. اما بعد به‌خاطر اضافه‌وزن و بحران‌هایی که داشتم از کار و دوستانم فاصله گرفتم.
یکی از متخصصان تغذیه‌ام از من چاق‌تر بود
من در گذشته تجربه‌هایی داشتم که مرا به‌شدت بی‌اعتماد کرد. نزد پزشکان و متخصصان سرشناسی رفتم که خودشان به اصولی که برای بیمارشان تجویز می‌کردند پایبند نبودند. یک بار من تجربه ملاقات با متخصص تغذیه‌ای را داشتم که در زمان ویزیت من روی میزش پر از خوراکی بود و در‌حالی که با من صحبت می‌کرد مدام در حال ریزه‌خواری بود. او از من هم چاق‌تر بود. تجربه‌های مشابه زیادی داشتم. تجربه‌هایی که اعتماد مرا کمتر و کمتر می‌کرد. گاهی رژیم‌هایی برایم تجویز می‌شد که بسیار عجیب و غریب بود. با فرهنگ غذایی من ایرانی سازگاری نداشت. رژیم‌هایی که به‌شدت گران بود یا محتویات رژیم با ذائقه من متناسب نبود و درنهایت فایده‌ای هم برای من به‌همراه نداشت. از این دست تجربه‌ها در مدت یکی، دو دهه گذشته زیاد داشتم و کاملا بی‌انگیزه بودم.
تصمیم داشتم معده‌ام را کوچک کنم!
مدتی بود تصمیم گرفته بودم جراحی و معده‌ام را کوچک کنم. با پزشکان مختلفی هم مشورت کردم. یکی از این متخصصان که خیلی هم معروف است به من گفت تو شرایط جراحی نداری و ممکن است سلامتت دچار بحران شود و آن وقت باید جواب یک سینما را پس بدهم. معتقد بود قلبم همراهی لازم را ندارد و اضافه‌وزن هم باعث شده که قلب پمپاژ و خونرسانی نرمالی را تجربه نکند. خلاصه همه این حرف‌ها مرا از انجام جراحی ناامید کرد. یعنی نگران شدم که مبادا مشکل دیگری پیش بیاید. در این حال و هوا بودم که یکی از دوستانم از خارج کشور خانم قربان‌پور را به من معرفی کرد. واقعیتش این است که با بی‌اعتمادی نزد ایشان رفتم. دیدم یک خانم جوان و شایسته است اما واقعا مطمئن نبودم که او بتواند کاری برایم بکند و مرا از این وضعیت نجات دهد. برنامه‌ام را با او شروع کردم اما تا یک ماه کاملا بی‌اعتماد بودم.
به سبک متفاوتی ۴۰‌کیلو لاغر شدم
مهم‌ترین مسئله‌ای که باعث شد با سبک کاری او احساس خوبی داشته باشم این بود که از باورهای غذایی خودم برای طراحی رژیم‌ام استفاده کرد. مثلا من عاشق پلو هستم. برنامه‌ای برایم در‌نظر گرفت که درون آن پلو وجود داشت. برعکس بقیه که کلا مرا از خوردن آن محروم می‌کردند. وقتی آدم از چیزی محروم می‌شود یا رژیمی را می‌بیند که با سبک زندگی‌اش سازگار نیست، احساس می‌کند وارد سیاره دیگری شده و مدام خدا خدا می‌کند که ای کاش زودتر این برنامه تمام شود و من به زندگی عادی خودم برگردم. خب، در این شرایط معلوم است چه نتیجه‌ای خواهد گرفت. او اصلا نتیجه نمی‌گیرد. اما ویژگی مثبت خانم قربان‌پور این بود که علاوه بر آشنایی با امور رژیم درمانی سابقه تحصیل روانشناسی را هم دارد و دوره‌ای مددکاری هم کرده است، به‌همین دلیل او خیلی ریشه‌ای‌تر از آنچه فکرش را کنید با معضل چاقی روبه‌رو می‌شود. من به همراهی او در مدت یک سال ۴۰کیلوگرم لاغر شدم و تنها این کار را با یک برنامه و رژیم غذایی انجام ندادم. من با کمک او سبک زندگی‌ام را به کلی عوض کردم. برای همین است که من برایش جایگاه خیلی ارزشمندی قائلم و همیشه سپاسگزارش هستم. خدا را شکر با مدیریت ایشان مشکلی پیدا نکردم. افراد چاق این تجربه را دارند که با شروع رژیم مشکلاتی سراغ‌شان می‌آید. خب ریزش مو که بسیار طبیعی است. من از اول کم‌پشتی مو را داشتم اما این ریزش را کنترل کردم و طوری برنامه غذایی را دنبال کردم که بعد از ۴۰کیلو لاغری مشکلی هم برای پوستم به‌وجود نیامد.
شمس زندگی‌ام را پیدا کردم
یکی از دلایلی که باعث شد من با روش خانم قربان‌پور ارتباط خوبی برقرار کنم این بود که او به من کمک کرد درکنار استاندارد کردن رژیم غذایی جایگاه کاری و حرفه‌ای‌ام را دوباره پیدا کنم. او از من خواست تمام قصه‌های ناتمام زندگی‌ام را تمام کنم. به دانشگاه برگردم و تدریس‌ام را ادامه دهم یا فیلمی که بنا داشتم بسازم و نصفه کاره رهایش کردم را دنبال کنم چون از نگاه او همه اینها با ماجرای چاقی من در ارتباط بود. همسر شهره لرستانی کاهش وزن شهره لرستانی بعد از لاغری رژیم شهره لرستانی بیوگرافی شهره لرستانی بهترین روش لاغر شدن بهترین رژیم لاغری یک ارتباط عجیب و به‌هم پیچیده بین این مسائل وجود داشت و باعث شده بود همه چیز متوقف شود. حالا من با کمک او سعی کردم همه گره‌ها را باز کنم، همه جریان‌های زندگی را که متوقف شده بود دوباره به جریان بیندازم و او مدام مرا چک می‌کند و با من در تماس است که این کارها را به نحو احسن انجام دهم. شاید برای‌تان عجیب باشد اما این آدم شمس زندگی من است و اگر قرار باشد من مولانای درونم را پیدا کنم با کمک این شمس می‌توانم چون او راه را بلد است و این محبتش را از کسی دریغ نمی‌کند. نه اینکه بگویم من شهره لرستانی هستم او برای بیمارانش وقت می‌گذارد اما یقینا دوستی را در حق من تمام کرده است.
ماجرای لاغر شدن همچنان ادامه دارد
برای رسیدن به وزن ایده‌آل من هنوز میانه راه هستم. حدود ۲۰ کیلوی دیگر باید لاغر شوم تا به شرایط باثباتی رسیده و به معیارهای مشاور تغذیه‌ام نزدیک شوم. با همه اینها می‌خواهم بگویم که اگر آدم بخواهد می‌تواند کاری را انجام دهد. همین که قدم اول را بردارد کار ساده می‌شود چون سخت‌ترین قدم‌ها قدم‌های اول است. وقتی اراده می‌کنیم که کاری را انجام دهیم نصف راه را رفته‌ایم و مابقی به اراده و پشتکار فرد وابسته است. من حتی مرگ را هم وابسته به قدرت اراده می‌دانم البته این جمله‌ای است که گوته آن را می‌گوید اما من به آن باور دارم.
توصیه شهره لرستانی به افرادی که قصد لاغری دارند
افراد مختلفی دوست دارند مثل من وزن‌شان را کم کنند. توصیه‌ای برای آنها دارم و اینکه با خودشان صادق باشند. من همیشه یک عمر با صداقت کار کرده‌ام و با خودم هم صادق هستم. برای کلام خودم حرمت قائلم. یا حرفی را نمی‌زنم ولی اگر حرفی را بزنم حتما انجامش می‌دهم. به نظرم این صفت مثبتی است. با این ترتیب نسبت به هر آنچه می‌گویم متعهد هستم. در جریان این تعهد عشق هم سراغم آمد و به این ترتیب هر چه از من کسر شد روحم بزرگ‌تر شده. هر چه از جسمم کنده شده روحم بزرگ‌تر شد و به این ترتیب اوضاع تغییر کرد. ماکسیم گورکی می‌گوید: معنی حیات را باید در قدرت اراده جست‌وجو کرد؛ یعنی اراده این‌قدر مهم است که اصلا گاهی کل حیات و زندگی آدم با اراده معنا پیدا می‌کند. البته گاهی این تعهد داشتن هم آدم را بیچاره می‌کند مخصوصا برای فردی مثل من که به آن بسیار قائل هستم. واقعا کار بسیار سختی است که به حرفی که زدی، پایبند باشی. اما چاره چیست این یکی از ویژگی‌های من است و نمی‌توانم آن را ترک کنم.
قلبت نمی‌تواند با این وزن خون را پمپاژ کند
گاهی اوقات دلم می‌خواست مقدار بیشتری غذا بخورم اما زمانی که به یاد می‌آوردم چه دوران سختی را پشت سر گذاشته‌ام، تمام تلاشم را می‌کردم که طبق رژیم پیش بروم. حتی در برهه‌ای ، به دلیل افزایش وزن نمی‌توانستم بند کفشم را ببندم یا جوراب به پا کنم. شب‌ها به سختی می‌خوابیدم و بالا رفتن از پله برایم مشکل بود. دچار بیماری‌های متعددی مثل پا درد شده بودم که آزارم می‌داد. مهم‌تر از همه بیماری قلبی‌ام بود.
دکترم گفت قلبت نمی‌تواند با این وزن خون را پمپاژ کند. وقتی به این مسائل فکر می‌کردم و البته به نگاه مهربان پزشکم که انسان بسیار متفاوتی بود، با انرژی بیشتری این راه را ادامه می‌دادم. در این دوران به دکترهای مختلفی مراجعه کرده و رژیم‌های زیادی را امتحان کرده بودم. از رژیم «اتکینز» گرفته تا رژیم‌های مختلف دیگر را که دکترهای تغذیه به من معرفی می‌کردند، انجام داده بودم اما هیچ کدام برای من اثربخش نبود.
برنج بهترین ماده غذایی است
هیچ روشی برای من تاثیر گذار نبود. یک دوره سه روزه خام گیاهخواری را هم امتحان کردم که نتوانستم این روش را ادامه دهم. از قرص‌های چربی‌سوز و… هم در رژیم‌های قبلی‌ام استفاده کرده‌ام. این رژیم‌ها برای من هیچ تاثیری نداشت و اغلب هم پر از عوارض هستند.
روش‌های سنتی را امتحان کرده و سراغ پزشک‌های طب سنتی هم رفته بودم. یکسری دمنوش‌های گیاهی مختلف و جوشانده تجویز می‌کردند که به خاطر طعم بد، دوست نداشتم آنها را امتحان کنم. یک پزشک می‌گفت فقط میوه بخور. پزشک دیگری می‌گفت غذا نخور. فرد دیگری می‌گفت گوشت بخور.
حذف بخش زیادی از مواد غذایی برای من قابل تحمل نبود و آزارم می‌داد چون علاقه قلبی من به برنج است. البته در رژیم دکتر قربان‌پور هم میزان این برنج بسیار کم بود. او عادت دارد به مراجعانش جایزه بدهد و من از او می‌خواستم بعد از هر چند کیلوگرم کاهش وزن، اجازه بدهد به عنوان جایزه برنج بخورم.
به برنج خیلی علاقه دارم و فکر می‌کنم مهم‌ترین غذای آدمیزاد است! از نظر من برنج یک ماده نرم، سفید و گرم است و این نرمی، گرمی و سفیدی، پاکی را تداعی می‌کند و احساس می‌کنم جزء ماده‌های غذایی مهم برای حیات انسان است.
ارتباط صمیمی با پزشکم
به یاد دارم روزهای اول رژیم لحظات بسیار سختی را گذراندم. در جایی خواندم کسانی که در حوزه عرفان سابقه دارند، برای اینکه به غذا پناه نبرند، به شکم‌شان سنگ می‌بندند. من هم شب‌ها یک سنگ به شکمم می‌بستم و می‌خوابیدم. موقع خواب خیلی اذیت می شدم و دعا می‌کردم که خدا کمک کند تا از این مرحله عبور کنم. احساس می‌کردم این راهکار بار مثبتی را برای من به دنبال دارد.
بیشترین عامل کاهش وزن من نگاه مهربان پزشکم بود چون بسیار مهم است که دکتر، مراجعه‌کننده را درک کرده‌ و با بیمارش ارتباط روحی عمیقی برقرار کند. همین ارتباط دوستانه بسیار به من کمک کرد و توانستم راحت‌تر با رژیم‌ام ارتباط برقرار کنم.
زانوهایم دیگر نیازی به عمل جراحی ندارند
بدون ورزش توانستم این میزان وزن را کم کنم. در این مدت پنج ماه به سلامت خودم رسیدگی کردم و عمده زمانم را برای نوشتن فیلمنامه گذاشتم. ۲۰ کیلوگرم اول را که کم کردم، دیگر مشکلی با عنوان پا درد نداشتم و تمام قرص‌هایم را کنار گذاشتم. قبل از این قضیه دکتر به من گفته بود زانوهایت را باید عمل جراحی کنی اما خدا را شکر با همین رژیم و کاهش وزن حل شد. مشکلاتم یکی یکی خداحافظی می‌کنند و می‌روند. انگار با حل شدن هر مشکلی چشم آدم بازتر می‌شود و می‌تواند زیبایی‌های اطرافش و قدرت خدا را بهتر ببیند.
مراقب باشید به مواد غذایی معتاد نشوید!
جامعه‌ای سالم است که مراقب سبک تغذیه خودش باشد. همان طور که هر فرد باید مراقب باشد تا به سمت مواد مخدر کشیده نشود، همان قدر هم باید مراقب باشد به مواد غذایی معتاد نشود. این روزها مردم و به ویژه جوان‌ترها با دیدن سریال‌های مختلف خارجی تصمیم می‌گیرند تغییر کنند و همین است که تب رژیم گرفتن باب می‌شود. اگر این رژیم به سلامت آنها لطمه‌ای نزند،  خیلی هم خوب است و چه بهتر که از یک متخصص هم مشاوره بگیرند.
منابع: مجله سیب سبز و زندگی ایده آل

1 دیدگاه دربارهٔ «رمز ۴۰کیلو لاغری شهره لرستانی در یک سال چیست؟»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *